گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
حماسه حسینی
جلد سوم
علت شهادت امام حسين و علت ترغيب ائمه ( ع ) به اقامه عزای حسينی


با دو سؤال مواجه خواهيم شد و خوب است كه جواب اينها را قبلا بدانيم‏
كه هم خود ما روشن باشيم و هم از عهده جواب برآئيم . يكی اينكه چرا امام‏
حسين شهيد شد ؟ ديگر اينكه چرا ائمه دين دستور دادند كه عزای امام حسين‏
هميشه اقامه شود و در نتيجه ما وقتها و عمرها و پولها و نيروها و انرژيها
هر سال در دو ماه محرم و صفر و بلكه در غير اين دو ماه صرف كنيم . راجع‏
به قسمت اول بايد بگوئيم در اين زمينه خيلی حرفها گفته شده . دشمنان‏
گفته‏اند امام حسين قصد حكومت داشت و كشته شد ، هدف شخصی داشت و نرسيد
. دوستان نادان گفته‏اند كشته شد كه گناهان امت بخشيده شود . جنبه آسمانی‏
و خيالی به قضيه دادند ، آن را گفتند كه نصاری درباره مسيح گفته بودند .
حقيقت همان است كه خود امام حسين فرمود در مواردی از قبيل : « ما خرجت‏
اشرا و لا بطرا . . . الا ترون ان الحق لا يعمل به ، و ان الباطل لا يتناهی‏
عنه ، ليرغب المؤمن فی لقاء الله محقا . . . ايها الناس من رأی سلطانا
جائرا »
در قسمت دوم هم بايد گفت تكاليف شرعی بدون حكمت نيست . منظور اين‏
نبوده كه همدردی و تسليتی باشد برای خاندان پيغمبر ، به قول روضه خوان‏ها
زهرا را خوشحال بكنيم . خيال می‏كنيم هر اندازه ما گريه كنيم تسلی خاطر
بيشتری برای حضرت رسول و حضرت زهرا هست . چقدر در اين صورت ما حضرت‏
رسول و حضرت زهرا و حضرت امير را كه هميشه آرزوی شهادت می‏كشيدند و فخر
خود می‏دانستند كوچك كرده‏ا يم و خيال می‏كنيم هنوز هم بعد از هزار و سيصد
و بيست سال در حال جزع و فزع می‏باشند . بلكه مقصود اينست كه داستان‏
كربلا به صورت يك مكتب تعليمی و تربيتی هميشه زنده بماند . در حقيقت‏
جواب سؤال اول اگر درست داده شود جواب سؤال دوم هم معلوم می‏گردد . در
" لؤلؤ و مرجان " صفحه 3 از " كامل الزيارش " نقل می‏كند كه حضرت‏
صادق عليه السلام به عبدالله بن حماد بصری فرمود ( 1 ) : « بلغنی ان قوما
يأتونه - يعنی الحسين عليه السلام - من نواحی الكوفة و ناسا من غيرهم و
نساء يندبنه و ذلك فی النصف من شعبان ، فمن بين قارء يقرأ ، و قاص‏
يقص ، و نادب يندب ، و قائل يقول المراثی . فقلت له : نعم ، جعلت‏
فداك قد شهدت بعض ما تصف . فقال : الحمد الله الذی جعل فی الناس من‏
يفد الينا و يمدحنا و يرثی علينا ، و جعل عدونا من يطعن عليهم من قرابتنا
أو من غيرهم يهددونهم و يقبحون ما يصنعون » ( 1 ) . ايضا در صفحه 38 نقل‏
می‏كند : « ان لقتل الحسين
« حرارش فی قلوب المؤمنين لا يبرد ابدا ». پس معلوم می‏شود فلسفه اين كار
تهديد دشمن و تقبيح كارهای آنها است ، تحسين اين دسته و تشويق به اين‏
نوع كار و تقبيح آن دسته و ايجاد نفرت [ نسبت به ] آن نوع كار ( 1 ) .
البته حضرت زهرا خوشحال می‏شود اما از باب اينكه نيت و هدف حضرت‏
زهرا و حضرت رسول و حضرت امير و حضرت امام حسين همه يكی است و آن‏
« يتلوا عليهم آياته و يزكيهم و يعلمهم الكتاب و الحكمة »است . البته‏
خوشحال می‏شود كه به وسيله ذكر فرزندش حسين مردم در دنيا و آخرت‏
سعادتمند شوند ، مردم در همان راهی حركت كنند كه فرزندش حسين حركت‏
كرده است .
بعد از مردن معاويه از امام حسين بيعت خواستند . در منزل حاكم مدينه‏
حاضر شد و بيعت نكرد . روز بعد مروان حكم
در ميان كوچه آن حضرت را ديد و به عنوان نصيحت از آن حضرت خواست كه‏
بيعت كند . حضرت فرمود : « و علی الاسلام السلام اذ قد بليت الامة براع‏
مثل يزيد » . روی اين كلمه : « براع مثل يزيد » بايد دقت كرد . معلوم‏
می‏شود خصوصيتی در يزيد است كه حتی در معاويه هم نبود . از نظر عوام شيعه‏
فرقی بين يزيد و غير يزيد نيست زيرا همه باطل و غاصب بوده‏اند . ولی‏
حقيقت اينست كه فرق است بين آنها ، زيرا از غاصب تا غاصب فرق است .
اميرالمؤمنين هنگامی كه مردم خواستند با عثمان بيعت كنند فرمود : « لقد
علمتم انی احق الناس بها من غيری و والله لاسلمين ما سلمت امور المسلمين‏
و لم يكن فيها جور الا علی خاصة التماسا لاجر ذلك و فضله و زهدا فيما تنا
فستموه من زخرفه و زبرجه » . در موقع بيعت با ابی‏بكر هم فرمود :
« شقوا امواج الفتن بسفن النجاش » (1) . . . الی آخره . پس فرق است بين‏
غاصبی كه ولو برای مصلحت شخصی خودش باشد حافظ و نگهبان عموم باشد و غير
آن . اما يزيد با همه اسلاف فرق داشت به ترتيبی كه قبلا گذشت .
قبلا در ضمن احوال ابن زياد و يزيد گفتيم كه يك علت اين فاجعه و اين‏
آتش كه اول دامن خود آنها را گرفت اين بود كه جوان و ناآزموده بودند .
شاعر عرب می‏گويد
ان الشباب و الفراغ و الجدش مفسدش للمرء ای مفسدش